کد مطلب:225616 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:258

دوره ی 01
ده سال اول امامت آن حضرت، كه همزمان با دوران خلافت هارون الرشید ملعون بود، دوران پر بركت و خوبی برای آن حضرت به شمار می رفت، زیرا هارون به دلیل اینكه قتل امام هفتم علیه السلام دستگاه حكومتی او را به شدت تضعیف كرده بود، دیگر جرأت دست درازی و جسارت به سوی امام رضا علیه السلام را پیدا نمی كرد. او از تزلزل حكومتش به شدت خشمگین بود! تا جایی كه، وقتی یحیی بن خالد برمكی (لعنت الله علیه) شروع به سعایت و بدگویی در مورد امام رضا علیه السلام نمود، و به رشید گفت: «پس از موسی بن جعفر علیه السلام، اینك پسرش بر جای او نشسته، و ادعای امامت می كند.» هارون ملعون كه به شدت از قتل امام پیشین، وحشتزده و خشمناك بود، با تندی گفت: «آنچه با پدرش كردیم، كافی نیست؟ می خواهی یكباره شمشیر بردارم، و همه علویان را بشكم!» [1] .

حضرت امام رضا علیه السلام نیز با بهره گیری از این فرصت، و بدون اظهار تقیه یا مخفی كردن امامتشان، به طور علنی به رفع مشكلات شیعیان می پرداختند، و سخنانشان به



[ صفحه 22]



شرق و غرب ارسال می شد. [2] چنانچه گذشت و خواهد آمد و طبق فرمایش آن حضرت، تا وقتی كه رشید ملعون زنده بود، نتوانست كوچكترین تعدی به آن حضرت بكند. سرانجام، هنگامی كه هارون ملعون برای سر و سامان دادن به اوضاع آشفته ی خراسان به این منطقه آمده بود، مرد. پس از او، پسرش محمد امین (لعنت الله علیه) در بغداد به جای او نشست، و به این ترتیب دوران خلافت نامشروع وی شروع شد.


[1] علي بن عيسي اربلي، كشف الغمه، ج 3، ص 105، چاپ تبريز 1381 ه. ق.

[2] رجوع شود به صفحه ي 24 (همين كتاب).